زهی تاریخ دولت روزگارت
مبارک باد فصل نوبهارت
همایون رکن دین ، مسعود ساعد
که دین را زو ممهّد شد قواعد
جهان در بزم نوروزی نشسته ست
بیاد خواجه جام لاله در دست
همه یا رنگ رز یا بو فروشند
که زیر سر و تنها باده نوشند
صبا چون من ز عشق روی دلدار
گهی دیوانه باشد گاه بیمار
بآتش غنچه زان پیکان در آکند
که نیلوفر سپر بر آب افکند
چنار از جان هوا خواه بهارست
ز بس کش دست نعمت بر چناراست
نگار سرو قد دیدی بآیین
نگه کن قدّ آن سرو نگارین
در صدر کامرانی دست تو پیش باد
یا رب ز هر چه هست ترا عمر بیش باد
شهباز دولت تو که پرواز می کند
خود صبر کن که چشم کنون باز می کند