که تا پنبه از گوش دل برکشیم

همه گوش گردیم و دم درکشیم

بیا مطربا تیز کن چنگ را

بلندی ده از زخمه آهنگ را

که تا لب بر آن جام دلکش نهیم

همه کلک و دفتر بر آتش نهیم

بیا ساقیا جام دلکش بیار

می گرم و روشن چو آتش بیار

سخن نیز اگر چند دایم بقاست

خموشی عجب دلکش و جانفزاست

رود یکسر ار سیر چرخ کهن

ولی تا جهان هست ماند سخن

که این مال و جاه ار چه جان پرور است

کمال سخن از همه بهتر است

به لطف سخن گر ستودم تو را

حد دانش خود نمودم تو را

چه خیزد ز مدخل که احسان کند

چه آید ز تحسین که نادان کند

وگر نی من آن را چو آراستم

نه احسان نه تحسین ز کس خواستم

تعداد ابیات منتشر شده : 510165