سر مست می عشق به بازار برآمد

در عین عیان شد

سید ز کف ساقی وحدت چو بنوشید

جامی ز محبت

هر ذره کز آن پرتو انوار برآمد

خورشید عیان شد

اجزای ذرایر نبود ذرهٔ خالی

از پرتو آن نور

کز سرّ سرا پردهٔ اسرار برآمد

دل برد و نهان شد

اسرار حقیقت نتوان گفت به اغیار

کو چون به جهان شد

موسی ز پی دیدن دیدار بر آمد

بر طور روان شد

تا مهر جمال رخ خوب تو تجلی

کرد از پس پرده

گلزار بهشت از جگر نار برآمد

آتش چو جنان شد

یک غمزه نمودی به خلیل از تو در افتاد

اندر دل آتش

تعداد ابیات منتشر شده : 510165