گرچه سهل است این ثنا: بنیوش:

مهری از لطف، عیب ذره بپوش

آنکه او را میان جان جوییم

چون نیابیم، ذکر او گوییم

چه عجب گر به گوش جان همه

آید از سر غیب این کلمه

پس در آن بارگاه عزت و ناز

عرضه داریم از زبان نیاز

او روان کرده سوی رضوان انس

ما ز شوقش تپان چون روح القدس

دلم از من بسی خراب تر است

خاطرم از جگرم کباب تر است

بخشای بر عراقی مسکینت، ای کریم

از لطف شاد کن دل غمگینش ای رحیم

ای بی خبر ز نفحهٔ گلزار بوی او

آخر بنال زار سحرگه به کوی او

توحید لایزال نیاید چو در مقال

روشن کنم ضمیر به توحید ذوالجلال

افکند بحر عشق صدف چون به هر طرف

گوهرشناس بهر گهر نشکند صدف

تعداد ابیات منتشر شده : 510165