ساخت آنگه یکی بیوگانی
هم بر آئین و رسم یونانی
لاله از خون دیده آغشته
متحیر بماند و سرگشته
بندیان داشت بی زوار و پناه
برد با خویشتن بجمله براه
کار زرگر به زر شود بر راه
زر به زرگر سپار و کار بخواه
با غلامان و آلت شکره
کرد کار شکار و کار سره
هرچه واجب شود ز باد افراه
بکنید و جز این ندارم راه
گنجشک از آنکه فزون دارد تاو(؟)
در کشیده بپشت ماهی و گاو
ویحک ای ابر گنهکاران
سنگک و برف باری و باران
گفت نقاش چونکه نشناسم
که نه دیوانه و نه فرناسم
سنگ بی نمج و آب بی زایش
همچو نادان بود بآرایش