شما هیچ دل را مدارید تنگ

چنینست آغاز و فرجام جنگ

که ز آغاز کار اندر آمد نخست

نبودی بخون ریختن هیچ سست

در گنجهای کهن باز کرد

سپه را درم دادن آغاز کرد

بنه پیشم و بزم را ساز کن

بچنگ ار چنگ و می آغاز کن

همی رای باید که گردد درست

از آغاز کینه نبایست جست

که آغاز و فرجام این رزمگاه

شنیدی و دیدی بنزد سپاه

چنین است آغاز و فرجام جنگ

یکی تاج یابد یکی گور تنگ

سپه را درم دادن آغاز کرد

بدشت آمد و رزم را ساز کرد

بکوشیم وز کوشش ما چه سود

کز آغاز بود آنچ بایست بود

شنیدی که با ایرج کم سخن

به آغاز کینه چه افگند بن

تعداد ابیات منتشر شده : 510165