ندیدند با چرخ گردان نبرد

همی خاک برداشت از دشت مرد

ز سرها همی ترگها برگرفت

بماند اندران شاه ترکان شگفت

که از خستگی جمله گریان شدند

ز درد دل شاه بریان شدند

چو آگاهی آمد برین رزمگاه

چنان خسته بد شاه توران سپاه

برآمد ده و گیر و بربند و کش

نه با اسب تاب و نه با مرد هش

برفتند کارآگهان پیش شاه

جهاندیده مردان با فر و جاه

سپهدار ترکان چو شب در شکست

میان با سپه تاختن را ببست

بره کنده پیش و پس اندر سپاه

پس کنده با لشکر و پیل شاه

ز لشکر سواران که بودند گرد

گزین کرد شاه و برستم سپرد

یکی کنده فرمود کردن براه

برآن سو که بد شاه توران سپاه

تعداد ابیات منتشر شده : 510165