چشمی که به سوی خویش چون باز کنم

آن گمشده را از دور آواز کنم

یارب دردی که ناله آغاز کنم

شوری که سرود شوق را ساز کنم

گر من نخورم تو باده در جامم ریز

تا مست شوم دو چشم مستت بوسم

ای سرو روان بیا که دستت بوسم

لبهای ظریف می پرستت بوسم

یک شعله ی جانسوز که در آتش آن

خود را سوزم هر دو جهان را سوزم

یارب سوزی که جسم و جان را سوزم

این کارگه سود و زیان را سوزم

از ناله ی تو مرغ دلم نالد زار

این ناله به آن ناله در آمیز، بنال

ای مرغ شباهنگ دل انگیز، بنال

قربان تو، ای طایر شب خیز، بنال

به صد صحرا نمی گنجد غم دل

چه سان گنجایش در سینه ی تنگ

بیا ساقی بده آن جام گلرنگ

که زد بر شیشه ی من آسمان سنگ

تعداد ابیات منتشر شده : 510165