هرچه واجب شود ز باد افراه
بکنید و جز این ندارم راه
رخم از رنگ تست ریشیده
دلم از زلف تست پیچیده
گنجشک از آنکه فزون دارد تاو(؟)
در کشیده بپشت ماهی و گاو
مرد ملاح تیز اندک رو
راند بر باد کشتی اندر ژو
بهمه شهر بود ازو آذین
در بریشم چو کرم پیله زمین
که حسد هست دشمن ریمن
کیست کو نیست دشمن دشمن
تیره بر چرخ راه کاهکشان
همچو گیسوی زنگیان بنشان
ویحک ای ابر گنهکاران
سنگک و برف باری و باران
از گهر گرد کردن بفخم
نه گهر چید هیچکس نه درم
گفت نقاش چونکه نشناسم
که نه دیوانه و نه فرناسم