همانا که فرسنگ ز ایران هزار

بود تا بگنگ اندر ای شهریار

پیامی فرستاد نزدیک شاه

که کردی فراوان پس پشت راه

سپهدار ترکان ازان انجمن

گزین کرد کار آزموده دو تن

ستاره پدید آمد از تیره گرد

رخ زرد خورشید شد لاژورد

وزآن پس برآمد ز لشکر خروش

زمین و زمان شد پر از جنگ و جوش

همه سربسر نیکخواه توایم

که زنده بفر کلاه توایم

اگر صد شود کشته گر صد هزار

تن خویش را خوار مایه مدار

فدای تو بادا همه جان ما

چنین بود تا بود پیمان ما

همه چین و توران بپیش تواند

ز بیگانگان ار ز خویش تواند

که گر شاه را جست باید نبرد

چرا باید این لشکر و دار و برد

تعداد ابیات منتشر شده : 510165