بر شاه شد مهتر بانوان

ابا دختران اندر آمد نوان

تو دانی که ما سخت بیچاره ایم

نه بر جای خواری و پیغاره ایم

ز ایوان بزاری برآمد خروش

که ای دادگر شاه بسیار هوش

بخوری همی نزدشان خواستند

بتاراج و کشتن بیاراستند

بران گونه بردند گردان گمان

که خسرو سرآرد بریشان زمان

چو ایرانیان آگهی یافتند

پر از کین سوی کاخ بشتافتند

ازان پس بفرمود شاه جهان

که آرند پوشیدگان را نهان

همین چرخ گردنده با هر کسی

تواند جفا گستریدن بسی

که نیکیست اندر جهان یادگار

نماند بکس جاودان روزگار

همان به که با کینه داد آوریم

بکام اندرون نام یاد آوریم

تعداد ابیات منتشر شده : 510165