پاداشن من درین غم و رنج

بر ایزد پاک غیبدان است

گوهر ار در زیر پای آرم کنم سنگ سیاه

خاک اگر در دست گیرم سازم از وی کیمیا

اندر آن معنی که گویم بدهم انصاف سخن

پادشاهم بر سخن، ظالم نشاید پادشا

طوطی اند و گفت نتوانند جز آموخته

عندلیبم من که هر ساعت دگر سازم نوا

بود هفت کشور به فرمان تو

غلامیت سالار هر کشوری

نه چون بنده یک شاه را مادحی

نه چون سامری در جهان زرگری

نه از هند رایی است هر بنده ای؟

نه از ترک خانی است هر چاکری؟

چو عنبر دهد بوی خوش خلق او

که بفروزدش خشم چون مجمری

چو فرخنده بزمش بهشتی شود

شود در سخا دست او کوثری

ثواب و عقابش چو شد بامداد

کند صحن میدان او محشری

تعداد ابیات منتشر شده : 510165