با منش گفتی از قدیم همی

الفتی بوده است بیش وکمی

چون درآمد میان حلقهٔ ما

خاستم من به حرمتش برپا

جبهه ای پهن و چهره گندمگون

سالش از چل می نمود فزون

وز عمامهٔ سپید چون قدما

بُد سِجاف کلاه او پیدا

داشت بر سر عمامه ای مقبول

چشم هایی سیاه و چهره خجول

بر تنش از قدک بغل بندی

عوض شال ، دکمه وبندی

بر تن او عبای عنابی

معتدل قد و ریش محرابی

اندر آن حین به عادت معهود

یکی از خادمان بکرد ورود

من هم آنجا نشسشه با مندیل

با عبا و ردا و ریش و سبیل

همه بالا بلند و نورانی

همه درکسوت مسلمانی

تعداد ابیات منتشر شده : 510165