برون آرد آنگه سر از کنج کاخ

که آرد برون سر شکوفه ز شاخ

از آن نار بن تا به وقت بهار

گهی نار جوید گهی آب نار

بتی نار پستان بدست آورد

که در نار بستان شکست آورد

چه فرخ کسی کو بهنگام دی

نهد پیش خود آتش و مرغ ومی

از آن آب و آتش مپیچان سرم

به من ده کز آن آب و آتش ترم

بیا ساقی آن آب جوی بهشت

درافکن بدانجام آتش سرشت

اگر جادوئی گر ستاره شناس

ز خود مرگ را برنبندی مراس

برآموخت زو جادوئیها تمام

بلیناس جادوش از آن گشت نام

پریروی را بانوی خانه کرد

پری چند زین گونه دیوانه کرد

بلیناس بر شکر تسلیم شاه

رخ خویش مالید بر خاک راه

تعداد ابیات منتشر شده : 510165