اگر کژدمی کهربا دم بود

مشو ایمن از وی که کژدم بود

ولیکن مباش ایمن از رنگ او

مشو غافل از مکر و نیرنگ او

بلیناس را داد کین رام تست

سزاوار می خوردن جام تست

چو شه دید رخسار آن دل فریب

برآراسته ماهی از زر و زیب

وگر خدمت شاه را درخور است

مرا هم خداوند و هم خواهر است

زبون شد درآمد بزنهار من

سزد گر کند خسروش یار من

به اقبال شه راه بربستمش

همه نام و ناموس بشکستمش

سر زلفش از چنبر مشگ ناب

رسن کرده بر گردن آفتاب

به خوبی چگویم پری پیکری

پری را نبوده چنین دختری

ز حل را سیاهی بشوید ز روی

شود بر حصاری به یک تار موی

تعداد ابیات منتشر شده : 510165