می خواره و می پرست ماییم
می در سر و می به دست ماییم
در حلقه ی نیستان کسانی
گر نیست شدند هست ماییم
آن ها که گهی چو انگبین اند
گه تلخ تر از کبست، ماییم
در کوی ملایک مقرّب
هم خانه و هم نشست ماییم
آن کس که ز کفر و دین به یک بار
شد فارغ و برشکست ماییم
از ننگ قبول و ردّ عامه
گر طابفه ای برست ماییم
هر کس ز شراب مایه ای مست
مستان می الست ماییم
قومی که به نیش طعنه دل شان
هر لحظه یکی بخست ماییم
افسرده چه می کند ملامت
آخر ز می ای که مست ماییم