باحسن تو مه در صف دعوی ننشیند
باصورت خوب تو به معنی ننشیند
دردور هلالی به جز از چشم تومستی
درگوشه ی محراب به تقوی ننشیند
جز لعل تو ترسا بچه کان آب حیاتست
کس درصدد معجز عیسی ننشیند
موسی صفت آنکس که به میقات نیاید
برطور دلش نور تجلی ننشیند
خاک ره آنم که برو گرد تعلق
از رهگذر عشوه ی دنیی ننشیند
سرسبز کسی باد که از رنگ زمرّد
پرهیزد و اندر دم افعی ننشیند
تا ابن حسام از سرکوی تو خبر یافت
شرط است که در روضه ی اعلی ننشیند