ای فلک با کمال تو ناقص
وی جهان بی نوال تو درویش
گم کند راه مصلحت تقدیر
گرنه تدبیر تو بود در پیش
همچو معنی که در بیان باشد
در جهانی و از جهانی بیش
جمع ضدین کرده در زنبور
لطفت از نوش انتقام از نیش
هیچ دانی که روی عذری هست
تا بخواهم زنابکاری خویش