هست قول نبی که دنیی دون
وانچه جز ذکر ایزد بیچون
داخل اوست جمله ملعونند
وز نظرگاه قرب بیرونند
هر که پیوند ساخت با ملعون
نیست او هم ز حکم لعن برون
لعن حق چیست گویمت مشروح
کنم ابواب فهم آن مفتوح
لعن، راندن بود ز ساحت قرب
محنت بعد بعد راحت قرب
هر که یکدم جدا ز مقصود است
او در آن دم لعین و مطرود است
چون به مقصود خویش رو آورد
رست از زخم تیغ لعنت و طرد
سایه لطف و رحمتش دریافت
آفتاب قبول بر وی تافت
قرب او چیست از حق آگاهی
بعد او زین طریقه گمراهی
امر و نهیی که هست در قرآن
هست ازین قرب و بعد داده نشان
امر باشد به قرب حق خواندن
نهی از اسباب بعد او راندن
دوزخ و آنچه هست در دوزخ
وان عذاب و نکال در برزخ
درکات مراتب بعداند
که یکایک مناسب بعداند
گشت ظاهر به یک طریق و نسق
صورت غفلت تو اندر حق
روضه خلد و بوستان نعیم
چشمه سلسبیل یا تسنیم
درجات بهشت و لطف قصور
عرفات قصور و جلوه حور
همه هستند پیش صاحب رای
صورت قرب و آگهی ز خدای
ای کزین آگهی شدی آگاه
غیر ازین آگهی مجوی و مخواه
هستی جان و تن همی فرسای
واندر آن آگهی همی افزای
تا نه از جان و تن فنا باشی
مرد آن آگهی کجا باشی
آگهی هست جاودان گنجی
گنج می بایدت بکش رنجی
در طلب ناکشیده محنت و رنج
ریش گاوی بود توقع گنج