ایل چیِ بادِ صبا می رسد
پیکِ سلیمان ز کجا می رسد
زهره ندارم که بریدِ صبا
راست بگویم ز کجا می رسد
مُنهیِ عشق است که جبرئیل وار
دم به دم از غیب فرا می رسد
تا به که دادند زمامِ مراد
ورنه به تخصیص که را می رسد
نیک به بد می نرسد بد به نیک
زان که سزا هم به سزا می رسد
جاذبۀ سابقۀ فطرتت
هرچه به اخوانِ صفا می رسد
بر که عیان است بهشتِ برین
تا که به سر وقتِ رضا می رسد
هر نفس از سدره به گوشِ دلم
بی لغت و حرف ندا می رسد
زار همی نال نزاری که زار
نالۀ عشقِ تو به ما می رسد