بر بندم هر دو چشم و نگشایم نیز
تا روز زیارت تو ای یار عزیز
فبح باسم من تهوی و دعنی من الکنی
فلا خیر فی اللذات من بعد ما ستر
چون شفای دلربای از خستگی و درد تست
خسته را مرهم مساز و درد را درمان مکن
لم اسلم النّفس للاسقام تتلفها
الّا لعلمی بانّ الوصل یحییها
نفس المحبّ علی الاسقام صابرة
لعلّ مسقمها یوما یداویها