فَقالَ إِنِّی سَقِیمٌ (۸۹) گفت من بیمار میخواهم شد.
فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِینَ (۹۰) برگشتند ازو و برو پشت کردند.
فَأَقْبَلُوا إِلَیْهِ روی دادند باو، یَزِفُّونَ (۹۴) و دوستند درو.
قالَ أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ (۹۵) ابراهیم گفت می پرستید آنچه می تراشید؟
کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ (۱۱۰) پاداش چنین کنیم چنو نکوکاران را.
إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِینَ (۱۱۱) که او از بندگان گرویدگان ما بود.
درود بر موسی و هارون.
إِنَّا کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ (۱۲۱) ما پاداش چنین کنیم چنان نکوکاران را