ای پستهٔ دهانت شیرین و انگبین لب
من تلخ کام مانده در حسرت چنین لب
عاشق از آستینت شکر کشد به دامن
چون تو به گاه خنده، گیری در آستین لب
دل تلخکام هجر است او را به جای باده
زین بوسه های شیرین درده به شکرین لب
چون فاخته بنالم اکنون که مر تو را شد
همچون گلوی قمری ز آن خط عنبرین لب