دردمندیم و آن دوا این است
راحت جان مبتلا این است
عقل بیگانه رفت و عشق آمد
یار سرمست آشنا این است
همه با اصل خویش واگردیم
ابتدا آن و انتها این است
هر که فانی شود بقا یابد
رو فنا شو که خود بقا این است
نعمت الله هر که دید بگفت
مظهر حضرت خدا این است