مطربم ساز عاشقان بنواخت
باز آواز دلنواز آمد
می کند باز ناز خواجه ایاز
جان محمود در نیاز آمد
نقد قلبی ز آتش عشقش
گرم گردید و پاکباز آمد
باز پرواز کرد از بر شاه
کرد صید خوشی و باز آمد
عشق مستست و جام می بر دست
در ولایت به ترکتاز آمد
نعمت الله رسید مست و خراب
این چنین حاجی از حجاز آمد