در محیطی فکنده ام زورق
که دو عالم در اوست مستغرق
نتوان زورق از محیط شناخت
یا وجود محیط از زورق
نور خوشید در سپهر یکی است
شد مرتب میان صبح و شفق
خود پرستی و ما و من گوئی
راه گم کرده ای ایا احمق
دیدهٔ ما ندید غیری را
تا گشودیم دیده را بر حق
نعمت الله جام می بخشد
تا بنوشید راوق مطلق