شاه رضا شهید خراسان غریب طوس
کاتش به قلب پاک وی افکند توپ روس
بیدارگشت فتنه ، چرا رخ نهفته ای !
برپای شد قیامت کبری ، چه خفته ای !
ایشان در این سخن ، که برآمد زخاک طوس
از چارسو خروش غم انگیز توپ روس
برآن ضریح ، توپ مسلسل زدند آه !
آتش به قلب احمد مرسل زدند آه !
این آتش ار ز ملک خراسان گذرکند
ترسم به خاک یثرب و بطحا اثرکند
خواب است این حدیث که گوینده ایم ما
گر نیست خواب پس ز چه رو زنده ایم ما
از ره بدر شدیم خدایا هدایتی
حیران شدیم ای مدد حق عنایتی
یکسو به دار، حجه و سالار دین رود
یک سو خراب ، کعبهٔ اهل یقین شود
زودا که آه بی گنهان شعله ور شود
تا خاندان ظالم از آن پر شرر شود