ای تازه بهار نغز و زببایی
اندر خور دیدن و تماشایی
رضوان سر شاخ تازه پیراید
چون تو سر زلف تازه پیرایی
هر دم به دگر طریقه و آیین
رخسارهٔ خوبشتن بیارایی
تا آن که بدین طریقه های نو
دل از کف شیخ و شاب بربایی
یک دم زنشست وخاست نشکیبی
وز فتنه گری دمی نیاسایی