سال استقلال ما را باد آغاز بهار
با نسیم افتخار
وان ز قد راد مردان درکنار جوببار
سروهای خاکسار
وان دگر بر خیره کرد آوبز چوب خشک دار
میوه های خوشگوار
لشکر همسایه ناگه سر برآورد ازکنار
با هزاران گیر و دار
این چه جوراست و عداوت این چه بغض است ونقار
زبن کروه بار بار
حامی اشرار شد و افکند در مشهد شرار
نی نهان ، بل آشکار
تا که میدانی به دست آرند در آن گیر و دار
غافل ازانجام کار
تاکه اهل درد راگردد زمانه سازگار
چرخ، رام و بخت، یار
یاد بادا ملت تبریز و آن مردان کار
مایه های افتخار
وان حمایت پیشگان همسایگان دوستار
بوده او را در جوار
وان بهانه جستن و آوردن اندر آن دیار
لشکروحشی شعار
فر و استقلال نو باشد در استقبال کار
منت از پروردگار
زان که کس را دل به حال کس نمی سوزد، بهار
کار باید کرد کار