گفت فیاض خان والا شان
خنجر آن خدیو نیکو نام
آن بود بحر و بحر بی پایان
این نهنگ و نهنگ خون آشام
باد آن را ز لطف حق دائم
باد این را زیمن بخت مدام
خون بدخواه نامراد خضاب
سینهٔ خصم کج نهاد نیام