جایی که تیر غمزه ات از جان سپر کند
پیکان غنچه پر از نهیبش بیفکند
سر بر خطت شکرچه چه عجب گروهمی نهد
خط طرفه ترکه بر شکرست سر همی نهد
سلطان شرع صاعد کز همّت بلند
آورد رای او سر خورشید را ببند
سنگست در قفایش هرجا که میرود
زان در بدر بسان شگ زرد میدود
ای ز آستان قدر تو در یوزۀ فلک
زیر نگین حکم تو پیروزۀ فلک
درحلقۀ عبید تو گوهر چو جای یافت
شاید که سر زصحبت دریا و کان بتافت
این موسم مبارک و مانند این هزار
در خرّمی بسر بر و در خوشدلی گذار