پناه و پشت مکارم خدایگان صدور
که نور رای تو با صبح هم شکم بودست
کفایت توبه صحن وجود آوردست
هزار گونه مصالح که در عدم بودست
فرو گرفت بیکباره صیت حشمت تو
هر آنکجا که بر او جای یک قدم بودست
سپهر از بن دندان بجای آوردست
اشارتی که ترا از سر قلم بودست
فروغ رای تو درخشت پخته بنماید
هر آنچه خاصیت شکل جام جم بودست
به حضرت تو، که هر روز بر زیادت باد
مرا چو قاعدۀ انبساط کم بودست
اگر زنا گه گستاخیی کنم گویند
که بر صحیفۀ من از جنون رقم بودست
ولیک اهل خرد را مصوّرست و یقین
که آشنایی فضل و کرم بهم بودست
چنان که در نظر فضل هست وقع کرم
همیشه پیش کرم فضل محترم بودست
بدین دلیل یقین شد که موجب تلفیق
ازین طرف هنرورزان طرف کرم بودست