ای آنکه از افاضت انوار معنوی
خورشید را ز خاطر خود وام داده یی
از لطف طبع تربیت روح کرده یی
وز لفظ پاک طیرة اجرام داده یی
از نوک کلک خویش به اجرام نظم و نثر
تشویر نوک سوزن نظّام داده یی
راه معالی از همه جانب سپرده یی
داد معانی از همه اقسام داده یی
از تو جواب شعر توقّع نداشتم
تو خود جوابم از سر انعام داده یی
این مدح نیست! اینکه فرستاده یی مرا
زهر هلاهلست که بی جام داده یی
اندر لباس مدح مرا همچو گفته یی
ما مدح گفته ایم و تو دشنام داده یی
غمّازی و فساد و حسد جمع کرده یی
وان را جواب قطعۀ من نام داده یی
محتاج این فضول نبودی ولی مرا
از حال اندرون خود اعلام داده یی