با وجود طفلی از اوضاع چرخ
یافت سید نعمت الله آگهی
هر زمان میشد چو از دست اجل
پیکری در خاک چون سرو سهی
هر نفس می کرد چون از تاب مرگ
رشتهٔ عمر عزیزی کو تهی
چو کرد آن ثانی مریم وداع شاه عیسی دم
پی تاریخ گفتم حیف و آه از مریم ثانی
به عزم گلشن فردوس زرین محملش ناگه
به دوش حور و غلمان شد روان زین عالم فانی
مهین بانو که بر تخت تجرد داشت چون مریم
ببر تشریف لم یمسسنی از بس پاکدامانی
همای آشیان سلطنت شهزاده سلطانم
مه خورشید پرتو مه چه رایات سلطانی
از خرد تاریخ او کردم سوال
گفت حشرش باد با آل علی
از جهان چون رفت بادا در جنان
خرم و دلشاد با آل علی
شیخ حیدر کز کمال اعتقاد
دست بیعت داد با آل علی