او به هر کار بس به اندام است

هم نکو روی و نکو نام است

سرفراز و شگرف و عیارست

جلد و شوخ و ظریف و تندارست

گفتمش بنگرم چه رنگ آرد

روی نیکو به سوی چنگ آرد

من ازین نوع طیبتی کردم

آن نه از بهر ریبتی کردم

این همه هزل بود و بازی بود

آنچه گفتم همه مجازی بود

منت گفتم یقین بدان ای دوست

که همه دول خانه خانه اوست

در گشاده ست و پیشگه رفت

این نشسته ست وان دگر خفته

لاجرم خانه ایست آماده

برهم آمیخته نر و ماده

گیرد او بر نشسته ایمن بود

بر هنر لاخ و لخ چنین فرمود

سرخ سر خود چرا رود به رهی

که شود زو پدید سرسیهی

تعداد ابیات منتشر شده : 510165