کسی کو در دعا آرد مرا یاد
همه وقتی نگهدارش خدا باد
مگردان از من تیمار دیده
مددهای دعای او بریده
بصدق دل چو بسیارت وفاداشت
امید او روا کن کو ترا داشت
کفن در بر حریر خلد گردانش
لحد کن مرغزاری بر تن و جانش
نداکردت بسی و تو شنودی
ندایی بشنوانش از خود بزودی
اگر گردیش از دنیاست قسمت
بشو از وی بیک باران رحمت
ز پیش آن بهشت جاودانی
دری در گور او کن میتوانی
درون خاک او شمعی برافروز
که نه در شب فرو میرد نه در روز
تنش را خواب خوش ده در سلامت
دلش بیدار گردان تا قیامت
تو بودی از دو عالم ناگزیرش
بفضلت دست گیر ای دستگیرش