تیغ ها بر قتل او شد آخته
نیزه ها بر قصد او افراخته
آنچه فرمود او به آن قوم از صواب
غیر تیر از هیچ سو نامد جواب
من خداوند و شما شیطان پرست
من ز رحمان و شما ز ابلیس، هست
من همه حق و شما باطل همه
از تجلی من شده، عاطل همه
موش کورید و من آن تابنده نور
خویش را از نور کردستید، دور
غیر کافر کس ز من محروم نیست
از هما محروم غیر از بوم نیست
چون کنم چون؟ نفس کافر مایه تان
می کند محروم از این سایه تان
رحمت من در مثل همچون هماست
سایه اش گسترده بر فرق شماست
من خدا چهرم شما ابلیس چهر
من همه مهرم شما غافل ز مهر
نوشتانم من، شما ترسان زنیش
خویشتانم من، شما غافل ز خویش