مکن گر ترا من پدر مادرم
ز تخم فریدون افسونگرم
فریدون فرخ ستاره نگشت
نه از خاک تیره همی برگذشت
که تور فریدون به ایرج نداد
تو بردار وز کین مکن هیچ یاد
نبیرهٔ سر خسروان زادشم
ز پشت فریدون وز تخم جم
یکی مرد جنگی فریدون نژاد
که چون او دلاور ز مادر نزاد
بدل گفت کین شیر با زور و جنگ
نبیره فریدون و پور پشگ
نبیره فریدون و پور قباد
دو جنگی بود یک دل و یک نهاد
نبیره فریدون بد افراسیاب
ز کندز برفتن نکردی شتاب
نشست اندران مرز زان کرده بود
که کندز فریدون برآورده بود
سپاهی ز تخم فریدون و جم
پر از خون دل از تخمهٔ زادشم