ز اقتضای عهد استغنا خواصبت می شود

حالت جر زود در ترکیب رفع از حرف جر

یارب به عزت تو که این نخل نوجوان

از سدره بیشتر فکند سایه بر جنان

صد حیف کافتاب جهان از جهان برفت

رعنا سوار عرصهٔ حسن از میان برفت

ای نطق لال شو که زبانت بریده باد

مرغ خیالت از قفس دل پریده باد

زندان تنگ خاک به یوسف حواله شد

کام نهنگ را تن یونس نواله شد

افغان که شد به مرثیه ذکر زبان و لب

القاب میرزای محمد قلی لقب

دردا که آن رخ از کفن آخر نقاب کرد

خشت لحد مقابله با آفتاب کرد

کافاق روی روز کند همچو شب سیاه

وز غم نه افتاب برآید دگر نه ماه

وز ما به روح او برسان آن قدر درود

کز وی رسانده ای به شهیدان نامدار

کاین شور بخش مجلس عاشور را به حشر

ساز از شفاعت نبی و آل کامکار

تعداد ابیات منتشر شده : 510165