سیمین ساق، بانک شعر پارسی

سواران توران که روز درنگ

زبون داشتندی شکار پلنگ

سیل معذورست اگر منزل نمی داند که چیست

بحر را هر موج آغوش و کنار دیگرست

سعدی آن روز که غوغای قیامت باشد

چشم دارد که تو منظور نهانش باشی

سختی تلخ در لبی چو نبات

مرگ را داده چاشنی ز حیات

سپاه اندر آمد همی فوج فوج

بران سان که برخیزد از باد موج

سیری کجاست تا نگری اقتدار خلق

بالیدگی مخواه ز گاوان کم علف

ساز تبختر است اگر مایهٔ شرف

این خواجه بوق می زند اقبال چنگ و دف

سپه را فرستاد و خود برنشست

میان یلی تاختن را ببست

سر زلفش از چنبر مشگ ناب

رسن کرده بر گردن آفتاب

سپهدار ترکان چو شب در شکست

میان با سپه تاختن را ببست

  • جستجوی رنگ خدا در مولوی
  • جستجوی چو بسی ابلیس آدم روی هست در سعدی
  • جستجوی رنگ خدا در مولوی
  • جستجوی خواهی نامت بود جاودان در سعدی
  • جستجوی نی در همه ی آثار
  • جستجوی زمان در همه ی آثار
  • جستجوی نی در همه ی آثار
  • جستجوی اي دوست در حافظ
  • جستجوی رنگین کمان در همه ی آثار
  • جستجوی تفسیر در مولوی
  • تعداد ابیات منتشر شده : 510165