گیتی چو سرایی به تو دادست خدای
شاهان جهان تورا غلامان سرای
ای رایت و رای تو همایون چو همای
وای نامه و ا نام ا تو رسیده همه جای
زین دولت عدل گستر ملک افزای
جشم بد خلق دور داراد خدای
افروخته دولت شه عالم رای
ملک افزای است و عدل گستر همه جای
گویی توکه دست هجرت ای بزم آرای
دارد به فسونی هر یکی را بر پای
پروین و ستارگان گردون پیمای
اندر شب هجر تو نجنبند ز جای
ملک از ملکان بری و آهنگی نه
لشکر شکنی و در میان جنگی نه
ای پیش تو حاسدانت را سنگی نه
در جنب تو دشمنانْت ْ را رنگی نه
چون عهد تو را به باد دادند همه
از چرخ به خاک درفتادند همه
خصمان تو رسم بد نهادند همه
بر ملک در فتنه گشادند همه