به هر جایی که کارم تخم امید

به جای گل همه آزار روید

سر راه غریبان خار روید

ز کشت شان دل بیمار روید

از دور سپیده ی سحر را دیدم

بر روز خود و به شام من می خندید

دی شاخ شکوفه در چمن می خندید

بر سنبل و نسرین و سمن می خندید

نمی بینی که چون پنهان شود مهر

شب تاریک اندوه بار آید

چو از دل عشق رفت آزار آید

چو گل رفت از گلستان خار آید

دهقان زمانه بر کسی می خندد

کز کشتن تخم مرگ خرسند شود

هرکس که به ازدواج پابند شود

معروض به داغ و درد فرزند شود

امید نکرد گل که یاس آمد بار

سرتاسر زندگی جز این کار نبود

در گلشن زندگی به جز خار نبود

جز درد و غم و محنت و آزار نبود

تعداد ابیات منتشر شده : 510165