روزی که مرا وصل تو در چنگ آید
از حال بهشتیان مرا ننگ آید
توبه پیش آرید و نادم از گُنه کاری خویش
چشم گریان جان لرزان رو سوی پروردگار
پیش ازاین کاین جان عذرآورفروماند ز نطق
پیش از آن کین چشم عبرت بین فرو ماند زکار
ای خداوندان مال العتبار الاعتبار
ای خداوندان قال الاعتذار الاعتذار
هر چه از تو آی خوش بود
خواهی شفا خواهم الم
ار دستت ز آتش بود
ما را گل مفرش بود
بسا عقل آسوده دل را که کرد
سراسیمه یک قطره از جام تو
بیک دم دو صد جان آزاد را
کند بنده یک دانه از دام تو
سر سروران بستهٔ دام تو
دل دلبران دفتر نام تو
گر تو بر من به تن و جان و دلی حکم کنی
هر سه را رقصکنان پیش هوای تو کشم