در طریق عشق هر جا می گذاری پا، سرست

موج این وادی رگ جان، ریگ این صحرا سرست

داغ ما صائب حریف چشم شور خلق نیست

جامی می در جام ما خوناب باشد بهترست

با دل روشن چه بگشاید ز تقریر زبان؟

شمع اگر خاموش در مهتاب باشد بهترست

می کشد سر رشته جولان به دریا سیل را

کار عاشق با دل بی تاب باشد بهترست

شبنمی کز جرعه گلها خمارش نشکند

طالب خورشید عالمتاب باشد بهترست

بی نیازی می شود بند زبان هرزه گو

خار دامنگیر اگر سیراب باشد بهترست

سرو بی حاصل اگر از جا نخیزد گو مخیز

پای چوبین در حنای خواب باشد بهترست

آب چشم از دامن پاکان به جایی می رسد

شمع اگر در گوشه محراب باشد بهترست

رتبه خوبی دو بالا می شود از چشم پاک

سرو موزون در کنار آب باشد بهترست

گوش بی دردان گران از خواب باشد بهتر است

این صدف پر گوهر سیماب باشد بهترست

تعداد ابیات منتشر شده : 510165