بیننده و شنونده ،جز من کس دیگر نِه
بی سمع و بصر چون من ،بیننده شِنوا کو
برخود نکنی رحم و من بر تو کنم رحمت
دستگیر گنه کاران غیر از کرم ما کو
چون گوئی تو یا الله ، گوئیم به تو لبّیک
این بنده نوازیها ، جز حضرت ما را کو
بسیار گنه کردی از حق تو نترسیدی
از ترس عذاب حق ، نالیدن شبها کو
هرچیز کزو جُستی ، بهر تو مهیا کرد
تو هیچ نمی گوئی کان خالق اشیاء کو
آن دوست ، زِ هر ذرّه، خود را به شما بنمود
در مشرق و در مغرب، یک دیده بینا کو
گرتو طلبی داری ، بیداری شبها کو
با ذکر خدا بودن در خلوت تنها کو
بدوزخ گر زمن پرسی ،که چونی محیی در آتش
شوم من تا ابد مست و کنم رقص از سئوال تو
جگرهای کباب ما نگردد تا ابد سیراب
مگرساقی شود ما را ، خدای ذوالجلال تو
به مالک گویم ای مالک ،چنان الله خواهم گفت
که از الله من سوزد جهنم با سگال تو