که هر جای تندی نباید نمود

سر بی خرد را نشاید ستود

فرستاد کس بخردان را بخواند

بسی داستان پیش ایشان براند

ز گفتار ایرانیان پس خبر

بکیخسرو آمد همه در بدر

فرود آورد کاخ و ایوان اوی

برانگیزد آتش ز کیوان اوی

چرا چون پلنگان بچنگال تیز

نه انگیزد از خان او رستخیز

شبان پروریدست وز گوسفند

مزیدست شیر این شه هوشمند

همان مادرش را که از تخت و گاه

ز پرده کشیدند یکسو براه

همی یاد نایدش خون پدر

بخیره بریده ببیداد سر

که کیخسرو ایدر بدان سان شدست

که گویی سوی باب مهمان شدست

چو زان گونه دیدند کردار اوی

سپه شد سراسر پر از گفت و گوی

تعداد ابیات منتشر شده : 510165