جستم از خواب و دیده برکردم

سوی دلدار خود نظر کردم

تازه خوابم ربوده در بستر

غرشی خواب من ببرد از سر

شام خوردیم و تخت خوابیدیم

می قوی بود سخت خوابیدیم

گشت رام « بهار» آهویی

که ز خلق زمانه رم دارد

هست تیر نظر حرام بر او

صفت آهوی حرم دارد

بهر عشاق دام های بلا

زیر آن زلف خم بخم دارد

لیک شکر خدا که دلبر من

خوبی از فرق تا قدم دارد

خوبرویان شهر را دیدم

هرکه چیزی ز حسن کم دارد

هرکه او یار محترم دارد

دگر اندر جهان چه غم دارد

تار بگرفت و برکشید آواز

این غزل را بخواند در شهناز

تعداد ابیات منتشر شده : 510165