از بهر شکوفه کردنش بین که چمن

… هزار طشت لعل از لاله

می خورد به پاییز درخت از ژاله

شد مست و شکوفه می کند یک ساله

دانم به سر کار تو در خواهد شد

این جان به خون دل به دست آورده

ای روی تو ماه را شکست آورده

و ای قد تو سرو را به پست آورده

این پیچش و شورش دل از زلف تو زاد

از مار چه زاید به جز از مار بچه

اندر دل من ای بت عیار بچه

مرغ غم تو نهاده بسیار بچه

وای نرگس مست تو به هنگام صبوح

هشیاران را به جای مستان بسته

ای دست تو دست من به دستان بسته

با زلف تو عهد بت پرستان بسته

گفتا که دلت ببرده ام باز ببر

گفتم که تو برده ای تو باز آری به

معشوقه لطیف و چست و بازاری به

عاشق همه با ناله و با زاری به

تعداد ابیات منتشر شده : 510165