به صفات جلال و اکرامت

نظر خاص و رحمت عامت

به سهی قامتان گلشن ناز

به ملامت کشان کوی نیاز

کردگارا به بی نیازی خویش

به کریمی و کارسازی خویش

هین زبان را به عذر باز کنم

رو به درگاه بی نیاز کنم

چند ازین گونه در خروش شوم

کاشکی بعد ازین خموش شوم

من هم از حاسدان چرا گفتم؟

چون بدند از بدان چرا گفتم؟

وه! چه گفتم؟ تمام لاف ست این

سر به سر دعوی گزاف ست این

ماجرای حسود و قصهٔ ما

راست مانند کرکس ست و هما

بر تن توست چون پر و بالی

در خور اوست فر و اقبالی

وان که در سایهٔ تو راه کند

بر سر خود جهان سیاه کند

تعداد ابیات منتشر شده : 510165