چنانچه بیت یا مصرع درخواستی خود را در نتایج زیر پیدا نمی کنید به دو منظور است ؛ یا منتشر نشده است و یا آن را اشتباه نوشتهاید. ما سعی کردهايم شبیه ترین نتایج را بر اساس جستجوی شما نمايش دهيم.
تا حنا ازکفت به کام رسید
شفق رنگ گل به شام رسید
ناگشته خاک دست نشستیم از غرور
چون شعله بود وقف تیمم وضوی ما
می کند گریه عرق گر مژه بر می دارم
ناکجا منفعل از دست دعایم کردند
فلک به ساغر خمیازه سرخوشم دارد
چو صبح می کشم از زندگی خمار نفس
تمکین به سازخنده مواسا نمی کند
ازکبک می رمد چو صداکوهسار ما
داغ هرگز زیر دست شعلهٔ تصویرنیست
بسکه واماندیم نقش پای ما از ماگذشت
غرور شیوهٔ اهل ادب نمی باشد
سری که موج گهر می کشد گریبانیست
دل از هستی نمی چیند فروغی
نفس درکشور آیینه شام است
بیدل که رحم می کرد بر سخت جانی ما؟
ناخن اگر نمی بود زورآزمای مطرب
تا توانایی ست اینجا دست ناگیراکراست
نقد این راحت قضا درپنجهٔ شل ریخته ست